خبر خبر
سلام به همگی
از این به بعد اگر خدا و نی نی یاری کنن انشالا هر هفته 1 پست می ذارم
من و نی نی و بابایی جمعه ( 1 دی دقیقا همون روزی که دنیا قرار بود نابود شه )رفتیم نهمین نمایشگاه بین المللی تبلیغات ، بازاریابی و صنایع وابسته کلی خوش گذشت من که از نمایشگاه راضی بودم واسه من یکی مفید بود بقیه رو نمی دونم
امسال شرکت ها ، تبلیغاتشون رو به همه نمی دادن یا باید همکار می بودی یا فرم درخواست محصول پر می کردی تا بهت کاتالوگی چیزی بدن ( زرنگ شده بودن )
ریحانه جون ما هم خیلی سریع با مسئول غرفه ها کانکت می شد واسشون می خندید اونا هم ذوق می کردن بهمون تبلیغاتشون رو می دادند یه همچین دخمل مفیدی داریم ما
نی نی مون رو تو آغوش گذاشته بودیم خلاصه هر کی از راه می رسید لپ این طفلی رو می کشید طفلکی لپش یکی دو سانت اضافه شده یه خانومی که چنان ذوق کرده بود با چنان هیجانی گفت «این چیه به خودتون آویزون کردین بچه ست » تو دلم گفتم پ نه پ می خوام ببینم کانگورو چه حالی داره
تو راه برگشت یه کوچولو بی قراری می کرد که نمی دونستیم چشه بعدا فهمیدیم
شب که با قاشق بهش غذا می دادم یه حس قشنگ بهم دست داد الان که دارم می نویسم قند تو دلم آب می شه اگه گفتین ؟؟؟؟؟
یه صدای ناز
یه صدای قیچ قیچ
دلم هری ریخت پایین
آره درست حدس زدین نی نی من دندون درآورده دیده نمی شه اما تیزی نازش لمس می شه به قاشق و لیوان که می خوره صدا می ده
الهی مامان و بابا قربون اون دندون کوچولوت بشن عزیییییییییییییییییییزم
دیگه نمی تونم بهت بگیم بی دندون داری کم کم بزرگ می شی
ایشالا بعدا از دندونش عکس می گیرم چون با چشم مسلح هم به سختی می شه دید
در ضمن دخملم الان 8 ماه و یه روزشه و دقیقا تو 7 ماه و 28 روزگی ما دندونش رو کشف کردیم
نی نی نوشت :
بابایی ممنون از اینکه من و مامانی رو بردی نمایشگاه کلی چیزای جدید مدید دیدم کلی مامانی ذوق کرد وقتی ذوق می کنه دوست داشتنی تر می شه
بابایی دوست داریم