نوروز 92
سلام
اولین نوروزت مبارک عزیزم
چه زود گذشت و تو اولین شکوفه های زندگیت رو می بینی
حالا تو 11 ماهته می تونی بابا و ماما بگی و ما در حیرت گذر سریع و بی رحم زمان
آقاجون مهربون لطف کردن و ماشینشون رو به ما دادن تا اولین نوروز زندگی عسلکمون رو با هم بریم سفر تا این خونواده 3 نفره خاطرات زیباتری رو از کنار با هم بودن به ثبت برسونن.
ریحانه نوشت : « ممنون آقاجون مهربون دوستون داریم عاشقتونم »
بار و بندیلمون رو بستیم و به مقصد اصفهان راه افتادیم .
واسه من که یه کوچولو سخت بود من که همیشه سبکبار سفر می کردم این دفعه به خاطر این وروجک اینقدر وسیله برداشته بودیم که اگر 1 ماه هم مسافرتمون طول می کشید مشکل و کمبود هیچ چی نداشتیم
عسلکمون اینقدر خوش مسافرت هستی که هر وقت سوار ماشین ، موتور و یا هر وسیله نقلیه دیگه (هواپیما تو سفر تنهایی من و تو به بندرعباس) می شی می خوابی
راستی روز قبلش با دایی مرتضی و مامانجون رفته بودیم حیات وحش و تو همش خواب بودی ولی حسین کوچولو بیدار و اکتیو همشون گفتن خوش به حالتون چه نی نی خوش سفری دارین حتما بهتون خوش می گذره
خب بریم سفر روز اول سفر هنوز تازه وارد استان اصفهان شده بودیم که ...
ریحانه جونم تو که همیشه یه ذره آب می خوردی و بلد نبودی استکان یا لیوان رو دستت بگیری با یه بی تابی و عطشی لیوان آب رو به صورت حرفه ای دستت گرفتی و می خوردی ولی عطشت برطرف نمی شد و مدام گریه و من و بابایی التماسمون می کردی بهت یه ذره آب بدیم
ما که طاقت گریتو نداشتیم بابایی گفت ولش کن لابد تشنست منم دوباره بهت آب دادم که یهو شدی من و لباسامو خودتو ماشینو وای چه اوضاعی شد اینجا بود که یاد روز قبل افتادم حرفای دایی مرتضی و... بابایی که نمی دونست چی کار کنه سریع نشست پشت فرمون و با سرعت غیر مجاز پرنده پر نمی زد تو جاده
خلاصه نرسیده به عشق آباد آقا پلیسه .....
از ماشین هم که تشریف نمی یارن پایین ما باید برسیم خدمتشون
دل من و بابایی مثه سیر و سرکه می جوشه اونم اسلوموشن داره نصیحت می کنه هر چی بابایی می گه بچم مریضه باور نمی کنی بیا ببین تو جاده اورژانس نبود کوتاه بیا بزار بریم انگار نه انگار می گه به من چه برو مدارکت رو بیار. باباییخلاصه بعد از 10 دقیقه که به ما 10 سال گذشت با 40 تومن جریمه راه افتادیم اما تندتر رفتیم درمونگاه و دو تا شربت گیاهی خیلی خوب و موٍثر و خوشمزه ( یه قاشق می خوردی هنوزم می خواستی )و اُ آر إس بد مزه و مثل همیشه علت بیماری VIRUS الهی بمیری ویروس که اینقدر ههمون رو اذیت کردی گفت مسری و اگر شما هم اینجوری شدین سریع اقدام کنید تا زود خوب شید
نهار سالاد الویه درست کرده بودم خوردیم و به تو ندادیم فقط اُ آر إس و شربت خوردی با همون حالت بازیگوشی هم می کردی با بابایی هم رفتی کلی آب بازی کردی
این استارت سفرمون بود(از دست دایی و زن دایی جونت ) به هر حال به خیر گذشت
خدا روشکر خدا رو100هزار مرتبه شکر که الان هممون سالمیم می تونست بدتر از اینا شروع شه
ایشالا یه روزی خودم همه ویروس ها رو قتل عام می کنم